چگونه کنارهگیری قالیباف معادلات انتخاباتی را تغییر میدهد؟
کنارهگیری قالیباف چگونه معادلات انتخاباتی را تغییر میدهد؟
انصراف قالیباف برای اصولگرایان خوشبینتر به مفهوم تلاش برای جبران عقب افتادگی رئیسی از روحانی در نظرسنجی هاست؛ و برای اصولگرایان بدبینتر، به معنی تلاش برای کسب نتیجه ای بهتر برای آقای رئیسی حتی در صورت شکست است
زمانی که محمدباقر قالیباف، کاندیداتوری اسحاق جهانگیری را در کنار حسن روحانی از "پدیدههای عجیب" انتخابات دانست که وضعیتش "در چند روز آینده مشخص میشود"، شاید تصور نمی کرد اولین نامزدی باشد که کناره گیری رسمی خود را به نفع "کاندیدای اصلی" جناح خود اعلام میکند.
در ابتدای مناظره های تلویزیونی کاندیداها، آقای قالیباف در نظرسنجی های مختلف از ابراهیم رئیسی پیش بود و در هفته های بعد، حامیان او در فضای عمومی تلاش پرحجمی را انجام دادند تا سایر اصولگرایان را نسبت به "مزیت"های باقی ماندن محمدباقر قالیباف در عرصه رقابت متقاعد کنند. تلاشی که گاه به درگیری شدیداللحن حامیان آقایان قالیباف و رئیسی درفضای مجازی منجر شد.
شاید بتوان رفتار تهاجمی آقای قالیباف را در جریان مناظرهها، که حتی در مناظره های محمود احمدی نژاد بی سابقه بود، نوعی ریسک پذیری حداکثری برای بالا بردن موقعیت خود در مقابل ابراهیم رئیسی تلقی کرد که نهایتا جواب نداد.
اکنون با کناره گیری محمدباقر قالیباف، طبیعتا می توان انتظار داشت که بیشتر آرای "سیاسی" او به سبد آقای رئیسی ریخته شود. در درجه اول، با توجه به این واقعیت که این دو، کاندیداهای اصلی جناح اصولگرای ایران بودند و تصور می شود که در غیاب یکی، اکثر طرفداران اصولگرایش به سراغ دومی بروند.
در درجه بعد، می توان احتمال داد که با کناره گیری آقای قالیباف، بیشتر رای دهندگان "غیرسیاسی" او نیز به ابراهیم رئیسی رای بدهند، هرچند درصد چرخش به سمت آقای رئیسی در این گروه، قاعدتا کمتر از رای دهندگان سیاسی خواهد بود. منظور از رایدهندگان غیرسیاسی محمدباقر قالیباف، کسانی است که لزوما اصولگرا نیستند ولی مثلا او را مدیر بهتری میدانسته اند و حالا در غیابش، حتی نباید تعجب کرد اگر درصدی از آنها به روحانی رای بدهند.
اگرچه کناره گیری محمدباقر قالیباف، عمدتا از زاویه تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری مورد توجه قرار گرفته، اما این انصراف، ممکن است دارای تاثیرجانبی مهمی نیز بر وضعیت انتخابات شوراها باشد: با روشن شدن زودهنگام تکلیف سومین تلاش آقای قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری، اکنون مهم ترین تلاش او و حامیان اصولگرایش در عرصه سیاست ایران، متوجه حفظ شهرداری تهران خواهد بود
از مجموعه این واقعیت ها، قابل انتظار است که کناره گیری آقای قالیباف، باعث "افزایش آرای کاندیدای اصلی اصولگرایان" و در عین حال "کاهش مجموع آرای اصولگرایان" در ۲۹ اردیبهشت بشود.
وضعیت جدید، به زبان ساده به این معنی است که اصولگرایان تصمیم گرفته اند تمام تلاش خود را در جهت کسب حداکثر نتیجه برای ابراهیم رئیسی در مرحله اول انتخابات به کار بگیرند.
چنین تصمیمی، برای اصولگرایانِ خوشبینتر به مفهوم تلاش برای جبران عقب افتادگی قابل توجه آقای رئیسی از حسن روحانی در برخی نظرسنجی هاست؛ و برای اصولگرایان بدبینتر، به معنی تلاش برای کسب نتیجه ای بهتر برای ابراهیم رئیسی حتی در صورت شکست است - که قاعدتا برای آینده سیاسی او مهم خواهد بود.
از سوی دیگر، اگرچه کناره گیری محمدباقر قالیباف، عمدتا از زاویه تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته، اما این انصراف، ممکن است دارای تاثیر غیرمستقیمی نیز بر وضعیت انتخابات شوراها باشد.
با روشن شدن زودهنگام تکلیف سومین تلاش آقای قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری، اکنون مهم ترین تلاش او و حامیان اصولگرایش در عرصه سیاست ایران، متوجه حفظ شهرداری تهران خواهد بود.
به عبارت دیگر حتی اگر فرضا محمدباقر قالیباف در آینده، حکم ریاست یک نهاد انتصابی را نیز بگیرد، بهاحتمال زیاد برای او و مدافعانش به لحاظ حیثیتی مهم است که اصلاح طلبان را در نبرد بر سر پست شهرداری پایتخت شکست بدهند.
اگر این پیشفرض درست باشد، نبرد جناح ها برای تصاحب شورای شهر تهران، برای هر دو طرف اهمیتی مضاعف خواهد داشت.
این در حالی است که اصلاح طلبان و میانه روها، بر خلاف تجربه انتخابات اسفند ۱۳۹۴ که بر حمایت از یک لیست انتخاباتی واحد در پایتخت متحد شدند، در انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶، برای شورای تهران لیست های متعدد ارائه کردهاند.
در صورتی که حامیان دولت حسن روحانی نتوانند در مهلت باقی مانده تا انتخابات شوراها به اجماع نسبی برسند، غیرممکن نخواهد بود که در ۲۹ اردیبهشت، از جمعیت کمتعدادتری از رای دهندگان اصولگرا (احتمالا، حتی اگر این رای دهندگان نصف حامیان دولت باشند) شکست بخورند.
نتیجه ای که وقوع آن، ممکن است به معنی تثبیت محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران باشد.