نامه سرگشاده به رئیس جمهور، فقط، یک گام دیگر مانده تا ماندگاری
نامه سرگشاده به رئیس جمهور، دکتر روحانی
نویسنده: دکتر مهدوی
آیا آقای روحانی رئیس جمهور محترم میتواند؟!
فقط، یک گام دیگر مانده تا ماندگاری
اینک ما در فضایی هستیم که مشکلات معیشتی و اقتصادی،گریبان جامعه را فراگرفته است.حرمت انسان و حقوق بنیادین شهروندان هتک میشود و خواستههای جوانان و زنان برومند کشور، نادیده گرفته میشوند. انتخابات پیش رو نه انتخابی بین چند فرد که انتخاب بین دو اندیشه و کردار کاملاً متفاوت است: انتخاب بین صلح و همزیستی در عرصه بینالملل با حفظ عزت جمهوری اسلامی است یا ماجراجویی و دشمنتراشی در عرصه خارجی و سلب آزادیهای مصرح در قانون اساسی در عرصه داخلی.
ما از نسل انتخابهای سخت و دشواریم ما از نسل خرداد٧٦، از نسل گفتگو و آزادی اندیشه هستیم. امروز باید انتخاب کنیم بین تعامل یا جدالهای بی ثمر، بین برجام یا سرنوشتی بی سرانجام، امروز نوبت ما است تا در برایر بازگشت به گذشته به هرقیمتی بیاستیم. و فریاد برداریم که ما به عقب باز نمی گردیم.
روز شنبه23 اردیبهشت 96 همایش انتخاباتی حجت الاسلام حسن روحانی در ”ورزشگاه آزادی“ با عنوان «سلام آزادی» برگزار شد. رئیس جمهور گفتند، عده ای میگویند که حقوق شهروندی ”انشا است “ و ”با همه تلاش و توان آمدند تا حقوق و منشور شهروندی اجرا نشود “، و در ادامه تأکید کرد که «عهد من با مردم و جوانان ایران اجرای حقوق شهروندی است “آقای روحانی گفتند از دستگاه قضایی در مورد خاتمی سوال کرده است که «با چه قانونی و به چه دلیلی سیدمحمد خاتمی را ممنوع تصویر کردهاید “ ولی بی پاسخ مانده است
آقای جهانگیری هم به حاضران در این اجتماع اطمینان داد که «رهبر اصلاحات سید محمد خاتمی همواره در صحنه خواهد بود و در پاسخ به درخواست حاضران برای رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، وعده داد که ”با استمرار دولت تدبیر و امید از این موانع عبور خواهیم کرد“
اما همان روز در گوشه دیگری از ایران ،حجت الاسلام رئیسی در یک سخنرانی در اردبیل گفت: «من به دلیل شغلهایی که داشتم، سینهام پر از اسرار است. اگر بنا باشد لب به سخن بگشایم، هیچکس نمیتواند حرف بزند،“ و جمعیت هدایت و کنترل شده توسط ارگانهای امنیتی ، در همان محل با صدای بلند میگفتند”شعار هر ایرانی -خداحافظ روحانی “و هشتگ ( #تا1400_ بی روحانی ) را راه اندازی کرده بودند
دوباره دستهای پنهان به تکاپو افتاده و اینبار علاوه بر تخریبهای بیرونی و آتشباریهای سنگین رسانه ای به اردوگاه تحولخواهی، چشم طمع به تزلزلهای درونی و عقب نشینی اصلاح طلبی دوخته اند.
با هوشیاری نسبت به خطرات کنونی و پی آمدهای ناپیدای فردا چطوری گفتمان اصلاح طلبی را بایستی از خطیرترین گلوگاه بصورت منطقی و با کامیابی عبور داد؟ پاسخ در یک کلام ، مراجعه به تجربه تاریخی و عدم تکرار اشتباه راهبردی در 20سال گذشته است.
همه میدانند که از ۲۰ سال پیش، همواره نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز بوده که نماد مخالفت با کلیت وضع موجود باشد.مثل سیدمحمد خاتمی در سال ۷۶ که در برابر نامزد مورد حمایت قدرت طلبان یک پیروزی خیره کننده به دست آورد. پس بزرگترین سوال برای هسته قدرت همواره آن بوده که چطور نامزد خود را به شکل مخالف وضع موجود روانه انتخابات کند؟
سردار باقر ذوالقدر، پس از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۸۴. گفته بود «پیچیده و چندلایه عمل کردیم». یکی از آن لایه ها این بود که نامزد رقیب را به نماد فساد تبدیل کردند. نماینده این فساد را شخص هاشمی رفسنجانی قلمداد میکردند تبدیل هاشمی به نماد ”فساد موجود “ به خوبی در جریان مقدمات انتخابات ۸۴ تکمیل شد تا پیروزی نامزد عملیات ”پیچیده و چندلایه “ در دور دوم قطعی شود این یکی مهمترین مرحله عملیات بود.
آیا شاهد تکرار و مشابهتی در انتخابات پیش رو هستیم؟ تبدیل نامزد رقیب به نماد فساد، یا بهتر بگوییم، پروژه ”هاشمی سازی از روحانی “ دقیقا همان دستور العملی بود که از روز نخست مناظرهها شاهدش بودیم. بزرگترین دستاندرکاران و بانیان فساد در کشور، به بزرگترین مدعیان مبارزه با فساد بدل شدند و حتی مفاسدی که خود مستقیم و غیرمستقیم در آن دست داشتند را به گردن شخص روحانی انداختند. مشخصا پیامشان این بود که فساد بیداد میکند، اما تقصیر هیچ کسی نیست بجز روحانی و کابینهاش
قطعا برای جلوگیری از تکرار سناریوی ۸۴ راه حلهایی وجود دارد.
شکست تلخ در انتخابات شورای شهر دوم و ریاست جمهوری نهم چگونه رقم خورد؟
تاریخ دارد تکرار میشود. خاتمى و حامیان اصلی او ابتدا صحبت از مفاهیم جذاب مانند دموکراسی، جامعه مدنى، آزادى بیان و .... براى ایرانیان نمیکردند آخر الامر چه شد؟
سال ٨٨ نیز وضع تقریبا به همین منوال بود. موسوی که فاصله و چالشی به اندازه خاتمى با نظام نداشت و هیچکدام از اصلاحطلبان مشهور و مشارکتى ها را به ستادش راه نداد. تحولخواهان مجبور شدند که همگى به سمت کروبی بروند ولی یک هفته بعد شعارهابی که سر داده بودند را در خیابان دنبال میکردند اما میرحسین و شیخ کروبی حصر شدند و ازخیابان نیز نتیجه ای حاصل نشد
تاریخ تکرار میشود؛ رقبای کنونی که در انتخابات ۸۴ دو قطبی کردند با دوگانههای ”فقر/غنا“ – ” تبعیض/عدالت“- ”فساد / سلامت“ و...، انتخابات را دو مرحلهای نمودند و هاشمی را به شکست کشاندند. درسال 96 نیز همان طرح هست . درفضای مجازی و نشریات رسمی میگویند ”.... سرنوشت روحانی96 همان سرگذشت هاشمی 84 خواهد شد....“
روحانی پس از حملات مستمر تند و تیز بیرحمانه رقیبان دریافته است یا باید دریابد که تنها دفاع از عملکرد دولتش براى جلب آرای خاموش کافی نیست. باید که به هجوم متقابل روی آورد و الا تجربه 88 پس از اعلام نتایج”مهندسی چند لایه“ نوش دارو بعد از مرگ سهراب خواهد بود
آقای روحانی بایستی نشان بدهد که با توپ و تشر امروز، سرداران و سرهنگها، خالیبافها، صاحبان ثروت و قدرت بدون مالیاتی، و آنهایی که طی 38 سال گذشته فقط اعدام و زندان بلد بوده اند از میدان بدر نمیشود.
بنطر نگارنده آقای روحانی هنوز خیر الموجودین است، رای ما پشتیبانی از وی برای گذر از این راه دشوار خواهد بود. ولی آقای روحانی با جذب آرای خاکستری ، قادر به عبور از این مرحله خواهد بود . فعالیت و تمرکز مرحله ای جامعه مدنی ، نقش جدی در آرای خاکستری دارد، یادآوری مطالبات پیوسته و سرکوبشده، اهرم جدی برای جذب و اطمینان بخشی به آرای خاکستری میباشد. در شرایط فعلی، پارامتر مهم این است که اصلاحطلبان بتوانند حداقل 40 درصد از آرای ١٥ تا ٢٠ میلیونی را که انگیزهای برای شرکت در انتخابات ندارند، فعال کنند. اگر این امر محقق بشود رای آقای روحانی بالاتر میرود و کار تمام است و اگر میسر نشود انتخابات به دور دوم کشیده شود و ”مهندسی چند لایه “ میسر خواهد شد
پس کوتاه سخن اینکه ، دو گزینه برای آقای روحانی پیش رو است .یکی تدبیر و شجاعت شخص حسن روحانی و دومی بلوغ سیاسی بدنه مردمی اصلاحات و جامعه مدنی
نباید اجازه دهند که رئیسی از زیر بار نمایندگی کانون قدرت شانه خالی کرده و روحانی را به نماد وضع موجود بدل کند. نباید روحانی ساده از این مسئله بگذرد و کسانی که طی 38 سال گذشته جز اعدام و زندان کاری بلد نبودند مصدر امور را به دست بگیرند
اتفاقا سوال مقدم بر همه مفاسد اقتصادی و اجتماعی ، مفاسد قضائی و حقوقی است .باید با صدای بلند از رئیسی و رئیسان که طی 38 سال گذشته جز اعدام و زندان کاری بلد نبودند سوال کرد که در این حوزه تخصصی خودشان، چه کارها که نکرده اند؟
سال 1360 ، سال1367 آمار و بیلان از کار خود بدهند.در این حوزه از اول طرح و برنامه های آتی خود را ارائه کنند.
اینطوری از دو قطبی سازی رقبا ، میتوان خارج شد و در زمین و زمینه ای که آنها برای رفسنجانی و خاتمی و میرحسین و کروبی ساخته بودند به بازی ادامه نداد.
ختم الکلام، این است ، آقای روحانی، تا دیر نشده :
فقط یک گام دیگر مانده ، برای ماندگاری ، کمی آهسته تر شاید..... نه ، محکم تر قدم بگذار