چرا انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ مهم است؟
یکشنبه، ۲۷ فروردین ۱۳۹۶
چرا انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ مهم است؟
همه با همه توان آمدند. از هر جناح و جهانبینی سیاسیای اعم از اعتدال گرا، اصلاحطلب، اصولگرا و... حالا در انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا دارد. همین باعث شده تا دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بیش از دیگرسلف و خلف خود به نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری شباهت پیدا کند. انتخاباتی که همه عقاید سیاسی در آن وکیل و وصی داشتند، از ملی مذهبیها تا حزب جمهوری.
ثبت نام حسن روحانی، اسحاق جهانگیری، سید ابراهیم رییسی،
محمد باقر قالیباف و محمود احمدینژاد و لشکر کشی اصولگرایان حاکی از آن است که
انتخابات ٢٩ اردیبهشت ١٣٩٦ برای جناحین سیاسی کشور حیثیت و اهمیتی مشدد دارد.
اصلاحطلبان نمیخواهند پروژه نرمالیزاسیونسازی روحانی ابتر بماند و با نگرانی از
صف بلند و بالای کاندیداهای اصولگرایان و با موافقت او استراتژی چند لایهای را
برای عبور از بحرانهای محتمل و گردنه سخت و صعب انتخابات طراحی کردند که خروجی آن
کاندیداتوری اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی در انتخابات بود. هرچند مفروضات
دیگری از کاندیداتوری جهانگیری هم وجود دارد اما بیتردید اصلاحطلبان با رصد واقعبینانه
ساحات سیاسی کشور و مبتنی بر انباشت تجربه راهبرد کاندیدای حمایتی را با هماهنگی
حسن روحانی اجرا کردند تا روحانی در صحنه انتخابات با یک لشکر کاندیدای اصولگرا و
پروپاگانداهایشان مواجه نشود. از دیگر سو اصولگرایان با همه طایفههایشان دنبال
بازپسگیری کلید کاخ ریاستجمهوری و قرار دادن آن در جیب مردی از مردان خود هستند.
هرچند تضاد منافع و تجادل استراتژیک میان آنها بسیار است اما پیاده کردن روحانی از
مرکب قدرت تنها نقطه اشتراک جریانهای اعتدال گریزِ اصلاحطلب ستیز است. در میان
دوئل سیاسی جناحها نظام هم دنبال برگزاری پر شور انتخابات و انتخاب سیاستمداری
است که بر اساس مبانی جمهوری اسلامی گام بردارد.
مزید بر این خواست جناحی، حرف و حدیثهای فراریاستجمهوری است که نقل و نقل محافل
عمومی شده و تشدید کنش سیاسی برخی سیاستمداران هم موجب افزایش پهنای باند این دسته
از اخبار و تحلیلها شده است. بالا گرفتن تجادل و تنازع میان کلونیهای سیاست و
قدرت در ایران در کنار هیاهوی آشکار شبکه محمود احمدینژاد به مثابه جریان سوم
سیاسی در سیاست ابهامات و ایهامات فراوانی را آفریده تا جایی که کمتر کسی میتواند
بگوید انتخابات ٩٦ چه سمت و سویی دارد؟چه کسانی میتوانند از فیلتر نهادهای نظارتی
و به ویژه شورای نگهبان عبور کنند؟چه مباحث و برنامههایی در جریان مناظرهها مطرح
میشود؟چه کسی میتواند نظر افکار عمومی را به خود جلب کند؟ اکثریت مردم دوباره به
حسن روحانی به عنوان رییسجمهور مستقر اعتماد خواهند کرد یا آنکه اتفاق دیگری رخ
میدهد؟ از حدود ٥١ میلیون نفری که در انتخابات واجد رای دادن هستند چه تعداد در
انتخابات مشارکت خواهند کرد؟ جریانها و گروههای سیاسی تا چه اندازه میتوانند
به اهداف و مقاصد خود دست یابند؟ طرح این پرسشها و پاسخ به آنها تا حدودی میتواند
محیط جغرافیای بازی بزرگ سیاسی سال ٩٦ را مشخص کند. از همین رو وضعیت، موقعیت و
خاستگاه سه جریان اصلی انتخابات ٩٦ باید مورد ارزیابی قرار بگیرد:
شانس روحانی
حسن روحانی تا پیش از انتخابات ٩٢ هرچقدر برای بازیگران سیاسی، امنیتی و نظامی
شناخته شده بود برای نسل سومیها ناشناخته بود. حمایت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی
و سید محمد خاتمی اما موج اعتبار و اعتماد مردمی را به سبد رای او هدایت کرد تا
خواب آرام اصولگرایان برای حل بحران جانشینی محمود احمدینژاد در ریاستجمهوری به
ناگهان آشفته شود.
اعتدال به عنوان مبانی سیاست ورزی روحانی نام گرفت. بازگرداندن عقلانیت به
مدارمدیریت و تعامل با جهان و پایان دادن به پروژه ایران هراسی برای عملیاتی کردن
جهانبینی سیاسی روحانی از سوی وی کلید خورد. برجام، کنترل تورم، کاهش رتبه ایران
در فساد و... از مهمترین کارکردهای دولت یازدهم با سکانداری حسن روحانی بوده است.
هرچند روحانی در کنار افعال مثبت دولت اعتدال نتوانست در بسیاری از مسائل سیاست
خارجی و داخلی به ویژه حل بحرانهای اقتصادی به جای مانده از دولت داری محمود
احمدینژاد، موفق عمل کند اما نمره قبولی اصلاحطلبان به عنوان جریان سیاسی پر
هوادار اجتماعی و هواداران خط مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی باعث شده تا در مقام
رییسجمهور مستقر نسبت به رقبای انتخاباتی خود از شانس بیشتری برای پیروزی
برخوردار باشد.
روحانی بیتردید در جریان مناظرهها سیبل کاندیداهای جناح راست قرار خواهد گرفت
اما مدل و متد مناظراتی وی برگرفته از جریان مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری سال
٩٢ نشانگر آن است که روحانی در مناظرههای انتخاباتی دست خالی به میدان نخواهد
آمد. روحانی شاید در مناظرهها از تکجملههایی مانند تکجملههایی که در جریان
مناظرات انتخاباتی ٩٢ خطاب به محمدباقر قالیباف و محسن رضایی گفت، استفاده کند.
حضور در مجلس، دبیری شورای عالی امنیت ملی، ریاستجمهوری و... روحانی را به یکی از
مطلعترین سیاستمداران کشور تبدیل کرده که همین اطلاع بیش از همه مایه اضطراب و
نگرانی رقبای انتخاباتی او خواهد بود. قدرت روحانی در بیان جملات، تمرکز بالا،
حافظه قوی و آرام بودن از مهمترین مزیتهای روحانی است که میتواند در جریان
مناظرهها جناح مقابل و نامزدهای انتخاباتی آن را با مشکل مواجه سازد. در این میان
شاید برخی از کاندیداهای انتخاباتی روحانی با دست پر «بگم بگم» به میدان بیایند
اما شکی نیست که روحانی پادزهر این قبیل اظهارات و رفتارها را به همراه خود به
بازی بزرگ سال ٩٦ خواهد آورد.
از سوی دیگر مشخص است که حسن روحانی در صورت تکرار موفقیت در انتخابات بر اساس
تغییر آرایش سیاسی جهان در راستای تامین امنیت و منافع ملی ایران گام برخواهد
داشت. استمرار دور کردن تحدید و تهدید ایران از سوی قدرتهای جهانی، مقابله با
فساد سازمان یافته دولتی و غیردولتی، کاهش نرخ بیکاری، رکود و... از جمله مهمترین
برنامههای شیخ دیپلمات خواهد بود.
اهداف احمدینژاد
محمود احمدینژاد از همان روزی که به عنوان رجل سیاسی شناخته شد و به ریاستجمهوری
رسید، مشخص بود که به این راحتیها از سن سیاست و قدرت پایین نخواهد رفت. او با رد
اصولگرایان و اصلاحطلبان به مثابه یک جریان جدید سیاسی در ایران به طبقه فرودستان
لبخند زد و عامیانه سخن گفت و یارگیری اجتماعی کرد. احمدینژاد و اعوان و انصارش
پس از ترک کاخ ریاستجمهوری و واگذاری قوه اجرایی کشور و در حالی که چپ و راست در
عبور از آنان مسابقه برگزار کردند با توجه به کاراکتر و موقعیت خود برنامههای
بلند بالایی برای ساختار و سیاست در ایران دارد. ثبت نام او به همراه بقایی در
انتخابات ریاستجمهوری و بیتوجهی به توصیه رهبری انقلاب میتواند نشانهای از سمت
و سوی این جریان باشد که آنان به فراتر از ریاستجمهوری میاندیشند و با یارگیری
از فرودستان جامعه به دنبال آن هستند تا نقش جدی و جدیدی را ایفا کنند. هرچند از
همان لحظه که محمود احمدینژاد در انتخابات ثبتنام کرد برخی مقامات نهادهای
نظارتی اعلام کردند بیتوجهی به توصیه حتی ارشادی رهبری مورد توجه نهادهای نظارتی
خواهد بود اما از معجزه هزاره سوم اصولگرایان هیچ چیز بعید نیست.
اصلیترین برنامه احمدینژاد شاید در ظاهر فشار به شورای نگهبان و حاکمیت برای
تایید صلاحیت حمیدرضا بقایی باشد اما این ظاهر بیتردید، باطنی دیگر خواهد داشت.
احمدینژاد و حامیانش با بهرهگیری از کارتهای برنده خود در تلاش هستند تا از
«ماندگاری در قدرت» به «تاثیرگذاری در قدرت» برسند. ادبیات و رفتار بیمحابای آنان
نسبت به نظام موید این مدعی است که آنان رقیب اصلی خود را روحانی نمیدانند هرچند
در ظاهر روحانی و دولت اعتدال را هدف گرفته باشند. اصلیترین تبلیغات جریان احمدینژاد
در شهرستانها و مناطق کم جمعیت تعریف شده است.
محبوبیت منبعث شده احمدینژاد پس از طرح هدفمندی یارانهها در برخی مناطق محروم
کشور باعث شده تا این گروه بر این باور باشند که در هر انتخاباتی میتوانند گوی
سبقت را دیگر جناحها و جریانهای سیاسی بربایند. از دیگر سو بهکارگیری کلید واژههای
اصلاحطلبانه از سوی محمود احمدینژاد، اسفندیار رحیم مشایی و حمیدرضا بقایی
نشانگر تلاش این جریان برای کسب آرای پایگاه خاکستری و سرگردان اصلاحطلب و
هواداران اپوزیسیون در جامعه است. آنان با ذره ذره عبور خود از خط قرمزهای نظام
ماموریتی را دنبال میکنند که شاید هزینههای بسیاری همچون افزایش شکاف و انشقاق
بین طبقات اجتماعی و بیاعتمادی مردم به حاکمیت را به دنبال خواهد داشت.
وضعیت رییسی
سید ابراهیم رییسی را باید کاندیدای اول و آخر اصولگرایان دانست. حتی اگر در کنار
او بازیگرانی همچون محمد باقر قالیباف، علیرضا زاکانی، مصطفی میرسلیم، مهراد
بذرپاش و سعید جلیلی قرار بگیرد بازهم شانس او برای جلب نظر حامیان گفتمان
اصولگرایی بیشتر است و شاید در نهایت این افراد به نفع او از انتخابات کنارهگیری
کنند. البته این سناریو و فرضیه هم وجود دارد که رییسی اگر به این نتیجه برسد که
شانسی برای پیروزی ندارد از انتخابات به کاندیدای پر شانستر اصولگرایان کنارهگیری
کند. با وجود تضاد عمیق اصولگرایان نقطه مطلوب و راهبرد انتخاباتی طراحی شده سران
این گروهها مشخص است که راستکیشان سیاسی ایران به این نقطه رسیدهاند که برای
جلوگیری از انهدام گفتمان اصولگرایی و حضور در آینده سیاست ایران و بهرهگیری از
سوبسیدهای قدرت نیاز دارند تا چهرهای به ریاستجمهوری برسد که قابلیتهای بیشتری
از ریاستجمهوری و برای روز مبادا داشته باشد. از همین رو آنان میدانند: تنها یک
سیستم دو چهره امکان بازیگری موثر و سیادت و سروری را دارد؛ سیستمی که هم چهره
اقتدار داشته باشد و هم ناظر به رضایت مردم باشد، هم مصلح باشد و هم مقتدر، هم
اقتصادمحور باشد و هم فرهنگمشرب، هم به زندگی روزمره مردم بیندیشد و هم به آینده
دوردست آنان. اصولگرایان امروز خوب میدانند که رقیب اصلیشان جدای از روحانی و
اصلاحطلبان، محمود احمدینژاد، محمد باقر قالیباف و نواصولگرایانی هستند که هرگز
به این راحتیها سرخط نمیآیند و حرفشنوی مطلق از آنان ندارند.
راه سخت قالیباف
محمدباقر قالیباف این روزها از هر زمان انگیزه بیشتری برای انتخابات وریاستجمهوری
دارد. این انگیزه را میشود از انتقادهای تند و تیز و چندباره او علیه روحانی
دید. قالیباف وقتی در بیانیه انتخاباتیاش نوشت: «معتقدم همه کسانی که بهدنبال
نجات کشور از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی هستند باید با اتحاد و یکپارچگی برای
تحقق هدف رفع بحران مدیریت کلان کشور، کارآمدی و تغییر دولت فعلی تلاش کنند.» میشد
حدس زد که دل او از این جملات «من سرهنگ نیستم و حمله گازانبری» روحانی آرام نشده
و میخواهد آن مناظره را جبران کند و با روحانی بیحساب شود.
البته قالیباف تا پیش از ثبت نام سید ابراهیم رییسی و محمود احمدینژاد بیتردید
خود را کاندیدای اصلی جناح راست برای رقابت با روحانی میدانست اما ثبت نام رییسی
و احمدینژاد باعث شد تا قالیباف٤٥ دقیقه مانده به موعد ثبتنام در انتخابات وارد
وزارت کشور شود. شهردار تهران در حالی برای سومین بار کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری
میشود که دو بار قبل با وجود جذب رای قابل توجه، نتوانسته پیروز لقب بگیرد.
قالیباف در حالی در ثبت نام حداکثری مدعیان ریاستجمهوری مجددا پا به صحنه
انتخابات گذاشته که به جهت لجستیک و محبوبیت اجتماعی از وضعیت بهتری نسبت به رقبای
اصولگرای خود برخوردار است. از همین رو میشود حدس زد شهردار تهران امید دارد تا
موسسات نظرسنجی در روزهای منتهی به انتخابات، وضعیت بهتر او نسبت به سید ابراهیم
رییسی را گزارش دهند تا در نهایت رییس تولیت آستان قدس از بازی بزرگ ٩٦ کنارهگیری
کند. البته قالیباف مفروض به تایید صلاحیت احمدینژاد یا بقایی کار سختتری نسبت
به دو دوره انتخابات ٨٤ و ٩٢ پیش روی خود دارد. چه آنکه باید با یک چشم روحانی را
بپاید و با چشم دیگر هوش و حواسش به احمدینژاد یا اشبهالناس به او در انتخابات
باشد. به هر حال انتخابات ٩٦ برای محمد باقر قالیباف دو حالت بیشتر ندارد؛ یا
پایان طلسم عدم موفقیت او و سیادت در قدرت یا پایان عمر سیاسی.
ورود جهانگیری
اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی در آخرین دقایق در انتخابات ثبتنام کرد تا
پس از همه حرف و حدیثها و نشست و برخاستها مشخص شود که اصلاحطلبان با ادراکی
دقیق از وضعیت سیاسی ایران و آینده نگری سیاسی برای جلوگیری از تحقق هدف تک دورهای
کردن دولت روحانی توسط اصولگرایان برنامه دارند. استراتژی کاندیدای پوششی برای
حمایت از روحانی در فرآیند انتخابات اگرچه از ماهها قبل از سوی برخی اصلاحطلبان
مطرح شده بود اما به دلایلی این اتفاق در آخرین لحظات رخ داد تا اگر هر اتفاق
پیشاانتخاباتیای برای روحانی رخ داد یا اگر بازی انتخابات با حضور احمدینژاد یا
بقایی برگزار شد، اسحاق جهانگیری به عنوان شخصیتی مطلع از کردههای دولت سابق و
آگاه به مدیریت روز کشور در صحنه باقی بماند تا دفع صد بلا بکند.
چه کسی پیروز میشود؟
رقابت جناحهای سیاسی با حضور وکلای همه گفتمانهای سیاسی به انتخابات ریاستجمهوری
بیتردید ٢٩ اردیبهشت ٩٦ را به یکی از روزهای مهم تاریخ سیاسی ایران بدل خواهد
کرد. بیتردید سونامی ثبت نامهای انتخاباتی، یخ زدگی سیاسی موجود در کوچه و بازار
را خواهد شکست و از این پس افکار عمومی با حساسیتی بیش ازپیش صفحه شطرنج سیاست در
ایران را نظاره خواهد کرد. با وجود هر رخداد محتملی در انتخابات پیشرو و با توجه
به مطالبات اکثریت تودههای اجتماعی اعم از مطالبات سیاسی، حقوقی، شهروندی و
اقتصادی و همچنین نیمنگاهی به تاریخ رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری شاید این
حرف و پیشبینی سیاسی علی لاریجانی در گفتوگو با سالنامه روزنامه ایران بیحساب
نباشد: «حسن روحانی رییسجمهور میماند.»
اعتماد